مواردی که در اجرای فریم ورک اسکرام به آن ها توجه نمی شود.

راستش را بخواهید ما ایرانی ها خیلی با کار تیمی آشنایی نداریم، از بچگی هم در فوتبال همیشه دعوایمان می شد؛ و با بقیه آبمان توی یک جوب نمی رفت. اکثر افراد این مشکل را بخاطر عدم وجود آموزش مناسب می دانند. این مشکل هم روی صدها مشکل دیگری که سازمان آموزش و پرورش راه حل آن را به ما نمی آموزد.

اما خب چکار کنیم؟ نمی توان دست روی دست گذاشت و کاری نکرد، مخصوصا در دنیایی که دیگر نمی توان کاری را به تنهایی انجام داد. در این میان اسکرام همانند یک قهرمان اساطیری وارد میدان می شود، و ما را از مهلکه نجات می دهد. اسکرام کمک می کند مدل ذهنیمان را از حالتی آشفته به حالتی با برنامه تغییر دهیم؛ و چی بهتر از این؟ اما یک سری مشکل و مسئله وجود دارد که آن هم در اجرای اسکرام رخ می دهد، و مشکل از خود آن نیست.

جلسه خوب است، اصلا لازم است. اما کوتاه! در اسکرام ما در هر sprint یا دوره ی چرخشی که این فریم ورک را اجرا می کنیم، دست کم باید ۲ یا ۳ جلسه برگزار کنیم که همه آنها هم واجب هستند؛ اما اشتباهات فردی یا تیمی باعث می شود که این جلسات به اندازه کافی مفید واقع نشوند.

از آنجا که مدیریت جلسات در اسکرام با scrum master است و محتوای این جلسات را معمولا product owner تهیه می کند، چنانچه جلسات خوب اجرا نشوند، بخاطر ضعف یکی از این نقش هاست.

1. ممکن است برای اینکه تیم به شفافیت لازم در task ها برسد زمان زیادی تلف شود. به عنوان مثال چنانچه task ها پیش نیازی داشته باشند و scrum master این پیش نیازها را تهیه نکند، تیم نمی تواند کار خود را شروع کند. برای این مشکل توصیه می شود که فرهنگی در تیم شکل بگیرد تا برای شروع یک task از استانداردی مشخص پیروی شود.
2. اگر scrum master کنترل زمان را نداشته باشد، ممکن است اعضای تیم برای شفافیت task با یکدیگر بحث کنند تا به نتیجه برسند اما این موضوع باعث شود که اعضای دیگر خسته شوند و جلسه کسل کننده شود.
3. چنانچه یک فرد scrum master چند پروژه مختلف باشد، ممکن است برای راحتی کار جلسات این پروژه ها با هم برگزار بشوند، که اصلا توصیه نمی شود.

این ها مشکلاتی بود که ممکن است بخاطر scrum master بوجود بیاید.

product owner به عنوان عقل کل اسکرام شناخته می شود. پس می توان پیش بینی کرد اگر اشتباه یا کوتاهی از طرف product owner باشد، کل پروسه اسکرام دچار مشکل می شود. در اینجا چند تا از اشتباهات را لیست می کنم.

• product owner موظف است با stockholder ها در تعامل کامل باشد، تا بتواند نیازهای پروژه را به صورت کامل و درست به تیم منتقل کند، و اگر این تعامل مناسب نباشد یا انتقال درست اطلاعات درست صورت نگیرد، ممکن است که توسعه محصول بر اساس نیازها و خواسته های stockholder ها انجام نشود، و این به خودی خود یک فاجعه است.
• باید دید کاملی از اعضای تیم داشته باشد و تسک مناسب هر فرد را به او بدهد. یک داستان معروفی وجود دارد که از پادشاهی که حکومت خود را از دست داده بود می پرسند که چرا حکومت تو نابود شد و او جواب می دهد که کارهای بزرگ را به آدم های کوچک و کارهای کوچک را به آدم های بزرگ دادم! اگر این اتفاق در یک تیم بیافتد کم و بیش می دانیم آخر داستان چه می شود.
• این دید product owner است که آخر به عنوان محصول نهایی به دست کاربر می رسد، پس چنانچه به صورت کلی محصولی که منتشر می شود نیازهای کاربر را به خوبی پوشش ندهد، از اشتباهات product owner است.