این تِرندهای عجیب و غریب مصاحبه شغلی از کجا آمدهاند؟
چند روز پیش یکی از دوستان همخدمتی من برای استخدام در یک شرکت معتبر مهندسی اقدام کرده بود و آنها به من زنگ زدند و در مورد دوست من کمی با هم گپ زدیم. فارغ از این که این روش هنوز چقدر کارآمد است و یا اگر چطور باشد یا نباشد بهتر است، اینکه هنوز فاکتورهای شفاف انسانی در فرآیند جذب و استخدام وجود دارد و همه جا آلوده به روشهای عجیب و غریب و خیلی مواقع مندرآوردی در مصاحبه شغلی نشدهاند برای من با اهمیت بود. در این نوشته به برخی از این تِرندهای فیک در فرآیند مصاحبه شغلی میپردازیم.
آن مکالمه تلفنی محترم بود و مشخص بود فقط برقرار نشده تا اتفاقی فرمالیته در فرآیند جذب انجام شود. من از قبل از احتمال برقراری آن تماس خبری نداشتم. در آن دیالوگ برقرار بود و برای آن وقت گذاشته بودند. من و دوستم در دوران خدمت مسئولیتی آموزشی را با هم انجام میدادیم؛ از جزییات آن همکاری صحبت شد و کیفیتهای رفتاری و کاری دوست من.
روزگاری در جایی در کسوت یک مدیر آموزشی مشغول کار بودم. فرآیند استخدام این بود که ما در قسمت خودمان مصاحبه شغلی را برگزار میکردیم، تستهای کیفی و فنی را انجام میدادیم و مصاحبه بعدی با پنل مدیران مجموعه بود. یادم میآید با یک فرد بسیار موجه برای آن موقعیت شغلی آشنا شده بودیم، مصاحبه اول خیلی خوب بود و تست فنی هم رضایتبخش بود. در پنل مدیران، او رد شد. این میتوانست یک اتفاق عادی باشد و برای من قابل پذیرش بود. اما دلیل رد شدن یک کارجو که از فیلترهای سختگیرانهی من عبور کرده بود، برایم مهم بود. این بار دلیل نه ناسازگاری او با سیاستهای کاری جاری در آن مجموعه بود، نه عدم توافق مالی و قراردادی، و نه مواردی از این قبیل که قابل درک بود. رنگ جوراب او در مصاحبه شغلی به مذاق یکی از مدیران خوش نیامده بود! باورتان میشود؟!
مدیر محترم که به تازگی در موقعیتی ارتقا یافته مشغول به کار شده بود این توانایی را داشت که از رنگ جوراب به تحلیلهای عمیق روانشناسی پی ببرد و تکلیف حکم میکرد آن مجموعه را از گزند حوادثی که او خوشبختانه میتوانست در آینده ببیند حفظ کند. این اتفاق و رویههایی دیگر که مدیر مترقی جدید و به تبع او کلیت مجموعه در پیش گرفته بود و کم کم بروز میدادند باعث شد تمایلی به تمدید قرارداد همکاریام با آنجا نداشته باشم و در پایان سالِ کاری خداحافظی کنم.
مصاحبه شغلی و محفلی برای بازیهای غیرانسانی
در این خیابان تا به اینجا برسی، چند سوپر مارکت دیدی؟ پارک وسط کوچه سُرسُره هم داشت؟ منوی سایت ما چند گزینه دارد؟ داخل حیاط چند ماشین پارک بود؟ تو فکر میکنی شرکت ما در پنج سال آینده کجاست؟ سوالاتی عجیب هستند؟! اما این سوالات و مشابه آنان در انواع مصاحبه شغلی این روزها پرسیده میشوند! یعنی به جای برقراری یک نشست امن و صمیمی که دو طرف با هم بیشتر آشنا شوند، اصل بر روی غافلگیری هر چه بیشتر گذاشته شده است. بیشتر غافلگیر کن، عجیبتر سوال کن، و فرآیند مصاحبه شغلی بهتری طراحی کردهای!
متاسفانه دیر مدتی است بخشی از بدنهی مدیریت منابع انسانی در کشورمان دارد فقط با برگزاری مصاحبه شغلی، و نهایتا یکی دو فعالیت کمرنگتر، دیده میشود. واحدهای HR در مجموعهها کل فکر و ذکرشان را روی اجرای هر چه طولانیتر، بی ربطتر و نامتعارفتر مصاحبههای شغلی گذاشتهاند، و نسبت به بقیهی مسئولیتهای سنگین خود خنثی هستند. آنها مشاهده دقیق عملکرد همکاران، ارائه فیدبک درست و منسجم، ارزیابی عملکرد شایسته-نگر، تنظیم الگوهای تعاملی بین مدیریت، همکاران و مشتریان، صیانت از اخلاق در محیط کاری، تحلیل و نیازسنجی آموزش، طراحی آموزش، … را به حال خود رها میکنند یا در بهترین حالت در حالتی کمینه معطل میکنند، و تمام وقت خود را روی مصاحبه شغلی میگذارند.
مدیریت منابع انسانی میداند در یک عملکرد صحیح، مصاحبه شغلی را به اندازه اهمیت خودش — که کم هم نیست، اما همه چیز هم نیست — باید بها دهد، و بایستی زمان، انرژی و تمرکز خود را به طور کافی روی تمامی نتورک مدیریت HR پخش کند [بیشتر بخوانید]، که کار بسیار پر دردسر و دشواری است. پس راه فرار چیست؟ به ویترین پناه میبریم… انواع و اقسام تاکتیکها و تکنیکهای مندرآوردی را در یک مصاحبه شغلی بگنجان و به همه نشان بده چقدر عمیق، دقیق و شدید کار میکنی!
© تصویر معرفی مطلب از popsci.com است. تصویر این صفحه از nataliabandach.com است.
احسان گرجی
طراح فرآیندهای مدیریت منابع انسانی
دیدگاه خود را ثبت کنید
در گفتگو ها شرکت کنید.