درس هایی که سال 2017 به من آموخت!

چیزی که درباره ی سال جدید خیلی دلچسب است این است که فارغ از این که سال گذشته چه بر ما گذشت، الآن این فرصت را داریم انتخاب های بهتری داشته باشیم و تصمیمات سال-جدیدی بهتری بگیریم. این که شاید سال پیش به همه ی آرزوهایمان نرسیدیم به این معنی نیست که امسال هم از پس آن ها بر نخواهیم آمد. اگر فقط کمی بیشتر شهامت به خرج دهیم، آرزوهایی با کیفیت کمی بیشتر ترسیم کنیم و عملکرد کمی بهتر داشته باشیم، حتما تحولات بزرگی را در ماه هایی که در پیش هستند تجربه خواهیم نمود.

یک یادآوری:

شما همان کسی هستید که پیروزی هایتان را خلق کرده اید. همان کسی که اتفاقا شکست هایتان را هم بوجود آورده اید. اگرچه ممکن است خیلی با من هم عقیده نباشید، اما من فکر می کنم خیلی از چیزهایی که برایمان اتفاق می افتد — خوب و نه خوب — نتیجه سیستم تفکری و اعتقادی ما، چگونگی عملکرد و انتخاب های روزانه ی ماست.

چیزی که افراد را به قهقرای احساس همیشگی شکست می رساند این است که آن ها همان جایی که ایستاده اند گیر کرده اند. آن ها موقعیت فعلی خود را برای خودشان خلق نکرده اند، بلکه چیزی یا کسی این کار را برای آن ها انجام داده است. و وقتی آن ها خودشان خالق این شرایط نبوده اند، تصور این که خالق راه های خروج از آن باشند برایشان دشوار و یا حتی ناممکن است.

این ها درس هایی از سال گذشته هستند که من در یادداشت هایم در بازنگری ای که بر سال گذشته ی خودم در زندگی و کار داشته ام نوشته ام.

یک. یکی از بزرگترین جوایز خوب کار کردن همان نیم ساعتی ست که در پایان هر روز برای خودمان آرام و ساکت وقت می گذاریم.

دو. اگر هر روز نوآوری ندارید، تاریخ انقضایتان نزدیک است!

سه. اگر از کاری لذت نمی برید آن را انجام ندهید. بگذارید لذتبخشی GPS شما باشد.

چهار. چند مرتبه در هفته برای ساعت هایی چیزی نخورید. این کار شما را سرحال تر می کند و بازدهی جسمی شما را بالاتر می برد.

پنج. در هر اتاقی که هستید، بخشنده ترین، مثبت اندیش ترین، مهربان ترین و شجاع ترین فرد آن اتاق باشید.

شش. تلفن شما دارد به قیمت آینده ی شما تمام می شود. [بیشتر بخوانید …]

هفت. اتفاقا وقتی هیچ کس اهداف شما را باور ندارد باید به اهدافتان ایمان داشته باشید. آن قدر دل شیر داشته باشید که خیلی بیشتر از آن چیزی که عاقلانه به نظر می رسد در بازی بمانید.

هشت. آدم ها عاشق افراد شفاف، اورجینال، اصیل و نجیب هستند. از آن ها باشید.

نه. بعضی مواقع سازنده ترین کاری که می توانید انجام دهید استراحت است.

ده. تغییرات در ابتدا سخت، در میانه ی راه تنفر برانگیز و در نهایت زیبا هستند. بدون تغییر پیشرفت و توسعه ای وجود ندارد.

یازده. بالاخره یکی دور و بر شما برنده می شود. خب چرا شما او نباشید؟

دوازده. برای موفقیت های کوچک شادمانی کنید و حجم زیادی از تکانه و انرژی مثبت را آزاد کنید.

سیزده. هر روز 60 دقیقه زمان شاگردی داشته باشید. چیزی یاد بگیرید. پیگیری این عادت روزانه باعث می شود شما فرصت هایی را در حرفه تان ببینید که رقبای شما نمی بینند و به کسب و کارتان ارزش اضافه می کنید.

چهارده. وقتی می شود در چیزی که انجام می دهیم بهترین بود، چرا به خوب بودن بسنده کنیم؟

پانزده. زندگی در گذشته بی احترامی به آینده است.

شانزده. وقتی با دیگران صحبت می کنید به چشمان آن ها نگاه کنید. وقتی آن ها را می بینید به آن ها لبخند بزنید. با گفتن کلمه ی «لطفا» به آن ها احترام بگذارید و با گفتن «خیلی ممنون» از آن ها قدردانی کنید.

هفده. یک زندگی غنی ارتباط زیادی به پول ندارد.

هجده. صادق ترین فردی باشید که می شناسید. سی سال طول می کشد که نام خوبی از خودتان بسازید، و سی ثانیه تا با یک حرکت نابخرادنه همه را از بین ببرید.

نوزده. بقیه ی عمر را جوری زندگی کنید که بهترین مثال از همان کیفیتی شوید که اعتقاد دارید جهان با آن جای بهتری برای زندگی کردن است.

به قلم رابین شارما

مربی توسعه فردی و توسعه شغلی

ترجمه از احسان گرجی

آرنجینک