امنیت شغلی چیست و آیا شما امنیت شغلی دارید؟
امنیت شغلی؛ بارها می شنویمش و اگر نه همه روز، هفته ای چند بار می شود دغدمه مان. از خودمان می پرسیم: آیا من امنیت شغلی دارم؟ محیط کار من چقدر برای من امن است؟ و اگر امنیت شغلی داشته باشم دقیقا چه چیزی دارم؟ و اگر احساس می کنم امنیت شغلی ندارم از چه چیزهایی محرومم؟ در این جستار تلاش می کنیم امنیت شغلی را بهتر بشناسیم و نیز درجه ی امنیت شغلی خودمان را پیدا کنیم.
یک اشتباه مرسوم در تعریف امنیت شغلی انحصار این فاکتور کیفی در چارچوب ماندگاری موقعیت شغلی و به دنباله ی آن امنیت مالی نسبی است. این تعریف غلط نیست، اما همه ی ماجرا هم نیست. امنیت شغلی بازه ای وسیع تر از مشخصه های کاری را در بر می گیرد و تعریفی فراتر از اطمینان مالی را ارائه می دهد. پیش از ورود به مناطق دیگر تحت پوشش امنیت شغلی، سوالات زیر را از خودتان بپرسید:
1. آیا من شغلم را دوست دارم؟
2. چه چیزی در شغل من در حال حاضر من را اذیت می کند؟ آیا تغییر آن شرایط در دست من است؟
3. آیا من در کنار همکارانم احساس امنیت دارم؟
4. آیا من در محل کارم به اندازه ای احساس امنیت می کنم که بتوانم نقطه نظراتم را آزادانه بروز دهم؟
5. آیا من در محل کارم به اندازه ای احساس امنیت می کنم که بتوانم خلاقیت داشته باشم و از نمایش آن احساس خجالت یا ترس نکنم؟
6. آیا من در محل کارم به اندازه ای احساس امنیت می کنم که بتوانم نتایج بروز خلاقیتم را تحلیل کنم و برای تجربیات بعدی آماده شوم؟
7. آیا من در محل کارم به اندازه ای احساس امنیت می کنم که بتوانم نتایج بروز خلاقیتم را با دیگر همکارانم به دیالوگ بنشینم؟
8. آیا من در محل کارم به اندازه ای احساس امنیت می کنم که بتوانم نتایج بروز خلاقیتم را با مدیرانم به دیالوگ بنشینم؟
9. آیا من ترس از دست دادن موقعیت شغلی خودم را دارم؟ چرا؟ این ترس از چه ناحیه ای ست؟ بی ثباتی مدیریتی یا ضعف کیفی من؟
10. آیا شغل من زندگی من را در شرایط طبیعی جامعه از لحاظ مالی و تورم تامین می کند؟
11. آیا من می توانم با تلاش بیشتر و توسعه فردی و توسعه شغلی به درجه ی بالاتری از تامین مالی در شغلم دست یابم؟ اگر نه، این ممانعت از چه ناحیه ای ست؟ دیده نمی شوم یا شغل من در مجموع این پتانسیل را ندارد؟
12. آیا شغل من به اندازه ای برای من جذاب است که در آینده در فکر توسعه ی آن هستم یا در انتظار روزهای بازنشستگی به سر می برم؟
امنیت در بیان نظرات و دیالوگ
امنیت شغلی زمانی معنا می یابد که شما در محل کار خود و نزد همکاران و مدیران از امنیت کافی جهت بیان نظرات، پیشنهادها، انتقادها و تعریف و تمجیدها برخوردار باشید. این حس بسیار خوشایند و آرامش بخشی است که شما به درستی شنیده شوید و برای کلامتان ارزش قائل شوند. با حضور امنیت شغلی و در قالب دیالوگ، موافقت یا مخالفت مجموعه ی کاری ما با نظرات مان به همان اندازه ای که نیاز است اهمیت می یابد و آنچه خیلی بیشتر اهمیت دارد شنیده شدن و مجال ابراز عقاید است.
راستی ما هم می توانیم در ایجاد حس امنیت شغلی برای همکاران مان موثر باشیم! آن ها را با حوصله بشنویم و به نقطه نظرات آنان سر فرصت فکر کنیم. انتظار از برقراری حس امنیت شغلی در محیط کار انتظاری دو جانبه است.
صفر تا صد خلاقیت در سایه ی امنیت شغلی
بستر خلاقیت امنیت است. نبوغ زمانی می تواند ظهور پیدا کند که شما از به کارگیری آن، ابراز آن و تحلیل آن احساس شرمندگی و خجالت، یا ترس از به خطر افتادن موقعیت شغلی خود، نکنید. امنیت شغلی این تضمین را به ما می دهد که همواره از ابزاری به نام خلاقیت در برخورد با مسائل و یا ارائه ی کیفیت بالاتری از محصول یا خدمات در شغل مان بهره مند گردیم و خلاقیت را به نسخه ی برتری از آن یعنی نوآوری برسانیم. و پس از آن احساس امنیت کنیم و نتایج اعمال آن خلاقیت را به صورت انفرادی یا تیمی تحلیل کنیم. شرکت گوگل 20 درصد از زمان کاری ماهانه ی کارمندان خود را در اختیار خود آنان قرار می دهد تا به پرورش خلاقیت در پروژه های شخصی خودشان تحت لیسانس گوگل و یا پروژه های دیگر تیم های کاری بپردازند.
پیشرفت شغلی و امنیت اقتصادی
چه افقی در شغل تان برای خود ترسیم می کنید؟ 10 سال دیگر این موقع کجای این مسیر شغلی ایستاده اید؟ 20 سال دیگر چه؟ آیا شغل من در حال حاضر زندگی من را در شرایط طبیعی جامعه از لحاظ مالی و تورم تامین می کند؟ آیا من می توانم با تلاش بیشتر و توسعه فردی و توسعه شغلی به درجه ی بالاتری از تامین اقتصادی در شغلم دست یابم؟ اگر نه، این ممانعت از چه ناحیه ای ست؟ دیده نمی شوم یا شغل من در مجموع این پتانسیل را ندارد؟ و آیا شغل من به اندازه ای برای من جذاب است که در آینده در فکر توسعه ی آن باشم یا در انتظار روزهای بازنشستگی به سر می برم؟ امنیت شغلی بایستی شما را به توسعه ی شغلی رهسپار کند، در شما حس رقابت پذیری و رقابت جویی ایجاد نماید و افقی روشن از توسعه ی ابعاد آن شغل یا کسب و کار مربوط به آن شغل در آینده برایتان رسم کند.
امنیت شغلی کالای لوکسی نیست که فقط ورد زبان ها باشد و یا خودش را در شعارهای سازمانی یک محیط کار نشان دهد؛ امنیت شغلی همچنین صرفا امنیت اقتصادی نیز نیست. امنیت شغلی کیفیت نابی ست که رهبران و مدیران هر مجموعه ای باید آن را به فرهنگ سازمانی تبدیل کنند و در کنار تامین مالی، آزادی بیان نظرات، جریان دیالوگ، رشد خلاقیت و پیشرفت شغلی را برای با ارزش ترین دارایی خود یعنی سرمایه های انسانی به ارمغان آورند.
احسان گرجی
مدرس رهبری و توسعه فردی
© تصویر از Brandon Wong است.
سلام .جناب آقای گرجی.واقعا ممنون که اینطور این موضوع رو بیان کردید ….بسیار ساده و با علم بسیار کامل….واقعا برای تحقیق مدرسه بهش احتیاج داشتم..ممنون
با سلام و احترام.مطالبی که در مورد امنیت شغلی بیان کردید باعث شد تا از دید دیگری به این موضوع نگاه کنم.بسیار ممنونم.