از فراز و فرودهای یک زندگی الهام بخش؛ اینجا آرنجینک است، اولین پرتره از پروژه مریم میرزاخانی.
شاید همین آدمهای دور و برمان. که بسیار نمیبینیمشان، و وقتی حس رسیدن را تجربه میکنند نظرمان به آنها جلب میشود. آنهایی که میشوند همانهایی که بهشان نیاز داریم برای الهام گرفتن، برای خسته نشدن. برای امیدوار بودن. آدمهایی از جنس خودمان با همان دغدغههای بسیار خودمان. اینجا در وطن، یا دورتر، فرقی نمیکند. این اولین پرتره از پروژهای جدی برای آرنجینک است، به قلم معصومه طالبی، برگزیدهی دورهی آموزشی نویسندگی آرنجینک و عضو جدید تیم نویسندگان.
پایان شیرینِ داستان شیرین؛ آشنایی با شیرین طحانان
زمانه، زمانهی سنجش موفقیت با جایگاه در سلسلهمراتب، میزان پول در حساب بانکی و میزان کشیدگی لبخند در تصاویر رسمیست. اما موفقیت برای فردی میتواند چنین باشد که خود را از حلقهی کسلکنندهی روزمرگی بیرون بکشد و دیدگانش به روی کوچکترین جزئیات زندگی باز باشد، به گونهای که از این توجه، خلاقیتِ چشمگیری نتیجه شود.
شیرین طحانان بانوییست که با توجه به جزئیات ریزنقش زندگی، دست به کارآفرینی زده؛ کارآفرینیای که همزمان دیدگان، ذائقه و اگر در محل کارش باشید، مشام شما را مورد لذت شدید قرار خواهد داد. اما قبل از پرداختن به خلاقیت او، میخواهیم کمی از داستان زندگیاش برایتان بگوییم، داستانی که با مهاجرت آغاز میشود و با برگشتن به وطن، به نقطهی عطفش میرسد.
شیرین در ۱۱ سالگی به همراه خانواده به لندن میرود و در آن جا بزرگ میشود و درس میخواند و وارد دانشگاه میشود. به رسمِ دیرینهی ایرانیها، به نظر میرسد باید سراغ رشتهای مثل مهندسی، پزشکی و یا وکالت برود تا از قافلهی موفقان عقب نماند. از آن جایی که خودش علاقهی وافری به هنر داشته، معماری را برمیگزیند که هم اسم مهندسی را به یدک میکشد و هم گوشهای از هنر را.
اواخر سال دوم تحصیلش در این رشته، به واسطهی یکی از دوستانش به مصاحبهی دپارتمان هنر دانشگاه محل تحصیلش میرود و هد دپارتمان با دیدن نمونه کارهایش، فردی را که وی را در رشتهی معماری پذیرفته و نه در رشتهی هنر، احمق میخواند. القصه، شیرین هم معماری را کنار میگذارد و شروع میکند به تحصیل در رشتهی هنرهای تجسمی. عکاسی کار میکند، مجسمهسازی نیز و چندین حوزهی دیگر هنرهای تجسمی را درمینوردد و لیسانس خود را در این رشته میگیرد.
بعد از اتمام لیسانس، برای ارشد اپلای میکند و پذیرفته میشود و اتفاق مهم این روزهای زندگیاش این است که با همسرش آشنا شده و تصمیم به ازدواج میگیرند. از طرف دیگر، همین سالهاست که رکود اقتصادی یقهی دنیا را سفت چسبیده و شغل بسیار سخت پیدا میشود. القصه، به دلیل همین رکود بازمیگردند به ایران، ازدواج میکنند و همین جا ماندگار میشوند.
آن طور که بانو شیرین طحانان میگوید، بازگشت به ایران برای او بسیار سخت بوده. درست است که اینجا خانهی اول اوست، ولی او بازهی مهم زندگیاش که نوجوانی و جوانی باشد را در کشور و فرهنگ دیگری سپری کرده و به هر حال، دست کشیدن از آن و قدم گذاشتن به کشور و فرهنگی دیگر، مشکلات و سختیهای خودش را دارد. جاری بودن زمان نشانهایست از اینکه زندگی بازنایستاده و میتوان برای هر مشکلی، راه چارهای یافت. شیرین نیز این نشانه را به فال نیک گرفته و برای اینکه بتواند در این شرایط نیز از زندگی لذت ببرد، شروع میکند به خواندن برای کنکور عکاسی.
تلاشهای شبانهروزی او ختم میشود به کسب رتبهی ۲۶ در کنکور ولی از بدِ ماجرا، عکاسی فقط ۲۰ نفر ظرفیت دارد. همین است که به ناچار دست از تحصیل در حوزهی عکاسی برمیدارد و نقاشی را برمیگزیند و دانشجوی دانشگاه سوره میشود و ارشدش را همین جا در ایران خودمان میخواند.
خانم شیرین طحانان حین درس خواندن در ایران، کورسهای کوتاه آشپزی و طراحی داخلی را میگذراند و هیچ وقت از علاقهی دیرینهاش یعنی عکاسی دست برنمیدارد. آشپزی میکند و غذاهایش سوژهی عکاسیاش میشوند و یک روز با خود میگوید حالا که هنگام آشپزی و عکاسی گذر زمان را حس نمیکنم، چرا در همین زمینه مشغول به کار نشوم؟
همین میشود که ایدهی کلاسهای آشپزی خلاقانه به سرش میزند و شروع میکند به برنامهریزی برای برگزاری کلاسها. ابتدای کار چون مکان مناسبی نداشته، کلاسها را با تعداد کمی در پارکینگ شرکت همسرش برگزار میکند. البته سن پایین فرزندش نیز در این تصمیم بیتاثیر نبوده زیرا همسرش در طول ساعاتی که او کلاس داشته از فرزندشان در شرکت مراقبت میکرده.
بعدها که خبر وجود چنین کلاسهایی در تهران دهان به دهان میچرخد و آدمهای بیشتری تمایل نشان میدهند برای شرکت کردن در این کلاسها، به فکر میافتد که کارش را گسترش دهد. از پدرش پول قرض میکند و نزدیک خانهشان جای مناسبی پیدا میکند تا کلاسها آنجا برگزار شود. طراحی داخلی محل برگزاری کلاسها را خودش انجام میدهد و آموزشگاه پخت و پز شیرین را تاسیس میکند.
اما قسمت هیجانانگیزتر ماجرا اینجاست که شیرین به همراه یکی از دوستانش، تور غذای ایرانی برای گردشگران خارجی نیز راهاندازی میکند. این تورهای نیمروزه، گردشگران را در محیطی صمیمی گرد هم میآورد تا با فرهنگ و غذای ایرانی آشنا شوند، خودشان دست به کار شده و پختن غذای ایرانی را امتحان کنند و در کنار اینها، با تاریخچهی غذاها نیز آشنا شوند. این تورها در استانهای تهران، اصفهان و شیراز برگزار میشود و شیرین همکارانی را برمیگزیند تا بتوانند تاریخچهی غذاهای محلی آن استانها را برای توریستها بازگو کنند.
این ایدهی بانو شیرین طحانان علاوه بر آن که ایجاد شغل میکند، باعث میشود تا تور غذای شیرین خاطرات شیرینی برای گردشگران رقم بزند و آنها را با لبخندی عمیق راهی خانههایشان کند، سبب میشود تا تجربهی لذت بردن از سفر به ایران با آشپزی و امتحان کردن غذای ایرانی کامل شود. تنها کافیست نظرات گردشگرانی را که در این تورها شرکت کردهاند، در سایت تور غذای ایرانی بخوانید یا اینستاگرام این تور را کمی بالا پایین کنید تا برق شادی و رضایت را در چشمان آنها ببینید!
© عکس این صفحه از سایت تور غذای ایرانی انتخاب شده است. تمامی عکسهای مطالب پروژهی مریم میرزاخانی به صورت سیاه و سفید منتشر میشوند. عکسهای سیاه و سفید ماندگارتر هستند.
معصومه طالبی
معصومه طالبی دانشآموختهی مهندسی صنایع از دانشگاه امیرکبیر است. کتاب، مجله، وبلاگ و هر چیز خواندنی را بسیار دوست دارد، و نوشتن را نیز.
دیدگاه خود را ثبت کنید
در گفتگو ها شرکت کنید.